یه شب خوب تو آسمون ، یه ستاره ی چشمک زنون
خندید و گفت : کنارتم تا آخرش ، تا پای جون
ستاره ی قشنگی بود ، آروم و ناز و مهربون
ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون
اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون
ماه اومد و ستاره رو دزدید و برد نامهربون
ستاره رفت و من شدم بی هم زبون
حالا شبا به یاد اون چشم می دوزم به آسمون
دلم میخواد داد بزنم ... این بود قول و قرارمون ؟