اعصابم بد جور به هم ریخته هر چی می خوام به یکی نظر بدم نمیشه
یعنی چی !
تبیان کفرمو در آورده...
•عشق یعنی ... نتونی صبر کنی تا کسی شما رو به هم معرفی کنه.
• عشق یعنی ... همون سلام اول.
• عشق یعنی ... چیزی مثل تنفس در هوای پاک کوهستان.
• عشق یعنی ... یک موهبت طبیعی که باید اونو پرورش داد.
• عشق یعنی ... انفجار احساسات.
• عشق یعنی ... وقتی دلت می ره نتونی جلوشو بگیری.
• عشق یعنی ... جذب شخصیتش بشی.
• عشق یعنی ... وقتی من و تو ما می شیم
• عشق یعنی ... حاصل جمع دو انسان
• عشق یعنی ... مایه قوت قلب
• عشق یعنی ... شادی و نشاط
• عشق یعنی ... جواهر قیمتی خودتو به دست بیاری.
• عشق یعنی ... توی ذهنت خودتو با اون مجسم کنی.
• عشق یعنی ... وقتی توی انتخابت شک نداری.
• عشق یعنی ... وقتی دل پادشاهی می کنه.
عشق یعنی ... وقتی مردی به دختر دلخواهش برمی خوره.
• عشق یعنی ... کم کردن فاصله ها.
• عشق یعنی ... کلید یه رابطه محکم.
• عشق یعنی ... دو تایی سوار یه ماشین قوی توی پستی و بلندی ها.
• عشق یعنی ... فرار کردن به دنیای خصوصی خودتون.
• عشق یعنی ... در موفقیت هم شریک بودن.
• عشق یعنی ... خاطرات خوشی را که با هم داشتین بشماری تا خوابت ببره.
• عشق یعنی ... بوی عطرش از خاطرت نره.
• عشق یعنی ... از خودت بپرسی چرا دم به ساعت بهت زنگ نمی زنه.
• عشق یعنی ... همیشه برای زنگ زدن به هم وقت پیدا کنید.
• عشق یعنی ... برای تولدش درست همون چیزی رو که دوست داره بهش هدیه بدی.
• عشق یعنی ... دلت بخواد هدیه ای به اون بدی که مثل یه گنج نگهش داره.
• عشق یعنی ... وقتی با هم مشکل پیدا می کنید به حرفای هم خوب گوش کنید.
• عشق یعنی ... یادت نره که هر کسی باید بتونه عقیدشو بگه.
• عشق یعنی ... خوبی هاشوهم درکنار بدی هاش ببینی.
• عشق یعنی ... یه عالمه حرفو با یه اشاره گفتن.
• عشق یعنی ... تمام توجهت به اون باشه.
• عشق یعنی ...یکی ماله خوت باشه و احساس کنی نباید کسی بهش چپ چپ نگاه کنه
عشق یعنی ... هلش بدی توی مسیر درست.
• عشق یعنی ... توی پرداخت صورت حساب کمکش کنی.
• عشق یعنی ... یه قرار ملاقات خیلی مهم.
• عشق یعنی ... وقتی باهاش قرار داری حسابی به خودت برسی.
• عشق یعنی ... مثل توی قصه ها رمانتیک بودن.
• عشق یعنی ... براش یه نامهء رمانتیک بفرستی.
• عشق یعنی ... بعضی وقتا دل همدیگه رو شکستن.
• عشق یعنی ... چیزی که کمک می کنه تا دل شکسته رو دوباره درمون کنی.
• عشق یعنی ... با هم ارتباط قلبی داشتن.
• عشق یعنی ... با هم موسیقی رمانتیک گوش دادن.
• عشق یعنی ... از اینترنت بیرون اومدن وکامپیوتر رو خاموش کردن و با هم به گشت و گذار رفتن.
• عشق یعنی ... وقتی نشونه ها امید بخشن.
• عشق یعنی ... شمع ومهتاب وستاره ها.
• عشق یعنی ... احساس کنی که همهء دور و برت روعشق گرفته.
• عشق یعنی ... چیزی که از کلمات قویتره.
• عشق یعنی ... روی دریای خوشبختی شناور بودن.
• عشق یعنی ... بعضی وقتا بی حوصله شدن.
• عشق یعنی ... روی هم اسمای قشنگ گذاشتن.
• عشق یعنی ... چیزی که شما رو ثروتمندترین آدمای روی زمین می کنه.
• عشق یعنی ... بعضی وقتا جز ماه غمزده همدمی نداشته باشی.
• عشق یعنی ... جادوش کنی.
• عشق یعنی ... کسی رو داشته باشی که لحظات قشنگ زندگیت رو باهاش شریک بشی.
• عشق یعنی ... وقتی توی دنیا هیچ چیز جز خودتون دو تا اهمیت نداره.
• عشق یعنی ... دو چهره خندون.
• عشق یعنی ... یه بازی که تمومی نداره.
• عشق یعنی ... چیزی مثل برنده شدن توی بازی.
• عشق یعنی ... وقتی شب مهتاب برات شعر می خونه.
• عشق یعنی ... احساس کنی پاهات رو زمین بند نیست.
• عشق یعنی ... به جای اینکه بره ها رو بشماری آنقدر به اون فکر کنی تا خوابت ببره.
• عشق یعنی ... حرفشو باور کنی.
• عشق یعنی ... تو گوش هم زمزمه کردن